اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 جستجو 



 
  هذا عزاكَ یا حسین     روحی فداكَ یا حسین ...

آقا شیخ مرتضی زاهد دوست داشت تا در روزهای جانسوز شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام از كلمات و الفاظی برای سینه زنی استفاده كند كه تأیید و رضایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام را در برداشته باشد. به همین خاطر در یکی از سالها متوسل به ائمه اطهار علیهم‌السلام می‌شود و بعد، شبی در عالم خواب، خود را در كربلای امام حسین علیه‌السلام مشاهده می كند. در میان خیمه های مصیبت زده امام حسین علیه‌السلام این كلمات را به او القا می‌كنند و او نیز شروع به گفتن این كلمات می كند كه: « هذا عزاكَ یا حسین / روحی فداكَ یا حسین» امّا همراه با القای این كلمات، یك سوز عجیبی نیز به آقا شیخ مرتضی داده می‌شود و از آن سال به بعد، به محض این كه در روزهای تاسوعا و عاشورا با همان لحن و صدای معمولی، از دهانش خارج می‌شده ‌است كه:

« هذا عزاكَ یا حسین       روحی فداكَ یا حسین »

 یك سوز و گداز غیر عادی و بسیار شدیدی به جان مردم می‌افتاده است و هر شنونده‌ای با هر معرفت و مرامی، به شدت منقلب و گریان می‌شده ‌است. او که عمری با عشق و سر سپردگی به مولایش امام حسین علیه السلام سرکرده ، غریب نیست، اگر حضرتش علیه السلام نیز کریمانه کسی را به سراغش بفرستد. یکی از تجّار تهران از دنیا رفته بود و فرزندانش تصمیم گرفتند جنازه‌اش را به کربلا انتقال دهند و آنجا دفن کنند. اما موفق به گرفتن اجازه از دولت عراق و ایران برای این انتقال نمی‌شدند و مجبور شدند پدرشان را در ایران به خاک بسپارند. او که دفن می‌شود به فاصله‌ی چند روز اجازه‌ی حمل جناز به کربلا ، به دست فرزندانش می‌رسد و این همزمان می‌شود با ارتحال شیخ مرتضی زاهد رحمة الله علیه . فرزندان آن تاجر اجازه نامه را به خانواده‌ی شیخ مرتضی می‌دهند و جنازه‌ی ایشان پس از انتقال به کربلا در صحن حضرت اباالفضل(علیه السلام )‌ به خاک سپرده می‌َشود.

[ حسین حاجی حسینی ، زاهد العلما ، پیشین ، ص 26 و ص67 .]

موضوعات: اساتید اخلاق  لینک ثابت

[یکشنبه 1396-08-14] [ 01:11:00 ب.ظ ]  



  حرکت عاشقانه ... ! ...

… این روزها روزهای نزدیک به اربعین است. پدیده‌ بی‌نظیر و بی‌سابقه‌ای هم در این سالهای‌ اخیر به‌وجود آمده و آن، پیاده‌روی میان نجف و کربلا یا بعضی از شهرهای دورتر از نجف تا کربلا است؛ بعضی از بصره، بعضی از مرز، بعضی از شهرهای دیگر، پیاده راه می‌اُفتند و حرکت می‌کنند. این حرکت، حرکت عشق و ایمان است؛ ما هم از دور نگاه می‌کنیم به این حرکت و غبطه می‌خوریم به حال آن کسانی که این توفیق را پیدا کردند و این حرکت را انجام دادند:

گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوئیم‌         بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی

 این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام می‌دهند، واقعاً دارند حسنه‌ای را انجام می‌دهند. این یک شعار بزرگ است، لا تُحِلّوا شَعائِرَ الله ، این بلاشک جزو شعائرالله است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از این‌جور حرکتها عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً» (ای کاش با شما می‌بودیم و به فوز عظیم می‌رسیدیم).

[ از فرمایشات امام خامنه ای مدظلّه العالی در سال 95

موضوعات: رهبری  لینک ثابت

 [ 01:10:00 ب.ظ ]  



  زائر قبر حسین علیه السلام ...

جابر جعفى در ضمن یک حدیث طولانى از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «چون از نزد قبر حسین (علیه السلام) بازگشتى ، ندا کننده اى تو را ندا مى دهد که اگر آن را مى شنیدى ، تمام عمر را نزد قبر شریف حسین (علیه السلام) اقامت مى گزیدى. آن منادى گوید: خوشا به حال تو اى بنده خدا که سود فراوان بردى و به سلامت (در دین ) دست یافتى. عمل از سربگیر که گناهان گذشته ات آمرزیده شد» .

[ منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 295 ]

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت

 [ 01:07:00 ب.ظ ]  



  قدرت نظامی قابل مذاکره نیست ...

حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای
با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای

 

زیباتر ازین نام ندیدم به جهان
سید علی حسینی خامنه ای

موضوعات: رهبری, دفاع  لینک ثابت

[یکشنبه 1396-08-07] [ 08:58:00 ق.ظ ]  



  حجاب چیه؟ مهم اینه که دل آدم پاک باشه! ...

دوست داشتن به دله، بی خیال ظاهر

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟

گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟

گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد

گفت: چرا؟

براش یه مثال زدم:

گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟

بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….

اشک تو چشاش جمع شده بود

روسری اش رو کشید جلو

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره

از فردا دیدم با چادر اومده

گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!

خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره

می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

موضوعات: خانواده  لینک ثابت

 [ 08:52:00 ق.ظ ]